خصوصیات سید الشهداء علیه السلام
ایام ماه محرم در پیش است. بر اساس روایاتى که وارد شده متولى جریانات ماه محرم، حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها مى باشند. شما بزرگ شده مجالس اهل بیت و امام حسین علیه السلام هستید و مطالبى را که در نظر دارم برایتان بازگو نمایم کم و بیش شنیده اید و مى دانید.
پنج تن آل عبا، پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم ، امیر مؤمنان ، فاطمه زهراء ، امام حسن و امام حسین علیهم السلام همه این بزرگواران یک نور هستند اما مراتبشان فرق مى کند. مرتبه آن چهار بزرگوار از امام حسین علیه السلام بالاتر است. در روایت دارد که خود حضرت سیدالشهداء علیه السلام در روز عاشوراء به حضرت زینب سلا م الله علیها فرمودند: «أبی خیر منی و أمی خیر منی و أخی خیر منی ولی و لکل مسلم برسول الله اسوه». در عین اینکه درجات آن سیزده معصوم علیهم السلام از امام حسین علیه السلام بالاتر است اما خدا براى سیدالشهداء خصوصیاتى قرار داده که براى جدَ، پدر، مادر و برادر آن حضرت چنین ویژگیهائى را قرار نداده است.
شکى نیست که تمام چهارده معصوم قربانى احکام خدا شدند، در روایات متعددى آمده: «ما منا إلا مسموم أو مقتول» , هیچ یک از ما نیست مگر اینکه مسموم و یا کشته شود براى چه امرى مقتول و یا مسموم شدند? براى دین و احکام خدا، اما در عین حال حسب آنچه در زیارات متعدد امام حسین علیه السلام وارد شده وهمه شما خوانده اید و مى خوانید: «أشهد أنَک قد أقمت الصلوة»(4),(شهادت مى دهم که تو نمازرا بپا داشتى) مؤسس نماز رسول خدا صلى الله علیه وآله هستند نه امام حسین؛ اما چنین مطلبى راجع به آن حضرت گفته شده: «أشهد أنک قد أقمت الصلوة وآتیت الزکوة و أمرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و أتَبعت الرسول وتلوت الکتاب حق تلاوته» شهادت مى دهم که تو نماز را بپا داشتى و زکات را پرداختی و به معروف و نیکى ها امر فرمودى و از منکر و زشتى ها نهى کردى و از رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم پیروى نمودى و کتاب [خدا] را آن گونه که شایسته آن است تلاوت کردى.
کدام یک از معصومین علیهم السلام اینگونه نبودند? همه آن بزرگواران از چنین صفاتى برخوردار بودند، اقامه نماز مى کردند، زکات می پرداختند، امر بمعروف و نهى از منکر انجام مى دادند، قرآن را آن گونه که حق تلاوت آن است تلاوت مى کردند، اما در زیارت امام حسین علیه السلام این عبارت کرارا به چشم مى خورد. خداى تعالى براى سیدالشهداء علیه السلام خصوصیاتى قرار داده که براى هیچ کدام از معصومین دیگر حتى براى جدَ، پدر، مادر و برادر سیدالشهداء علیهم السلام با اینکه بدون شک مرتبه آنان از آن حضرت بالاتر است؛آن ویژگیها را قرار نداده است.
شاعر کافر و امام حسین علیه السلام
ماجرائى که براى شما نقل مى کنم مربوط به گذشته است، یکى از وعاظ که چند سال قبل به دعوت شیعیان و مسلمانانِ یکى از بلاد کفر، براى تبلیغ به آنجا سفر کرده بود، وقتى برگشت این مطلب را نقل کرد. گفت: جائى مجلس داشتم، روضه خواندم و از منبر پایین آمدم وبه قصد رفتن به مجلس دیگرى, داشتم فورا از حسینیه خارج مى شدم؛ نزدیکِ درِ حسینیه که رسیدم دیدم آنجا دوتا تخت قرار دارد و بزرگان و برگزارکنندگان مجلس براى استقبال وبدرقه عزاداران روى آن تختها نشسته اند، وقتى بیرون آمدم یکى از همان مسئولین حسینیه بلند شد و پس از احترام شخص بلند قدى را به من معرفى کرد و گفت: ایشان راجع به حضرت سیدالشهداء علیه السلام شعر گفته و یک جلد دیوان شعرش نیز به چاپ رسیده است.
واعظ در ادامه گفت: به او نگاه کردم دیدم ظاهر خاصى دارد. به زبان خودش از وى پرسیدم: آیا شما مسلمانید? تبسمى کرد و گفت: نه. در همان حالى که ایستاده بودم و دیگران هم متوجه ما بودند و نگاه مى کردند به او گفتم: آیا امام حسین علیه السلام مرد عاقلى بود? یکباره چهره اش در هم فرو رفت و ناراحت شد و گفت: این چه سؤالى است که مى پرسید? گفتم: خودم مى دانم، مى خواهم ببینم شما چه مى گوئید. پاسخ داد: چه کسى عاقل تر از امام حسین علیه السلام. باز پرسیدم: امام حسین علیه السلام مرد خوبى بود? دوباره ناراحت شد و پرسید این دیگر چه نوع سؤال کردنى است? جواب دادم: مى دانم، مى خواهم از شما سؤال کنم. گفت: چه کسى خوبتر از امام حسین علیه السلام. به او گفتم این امام حسینى که مى گوئى چه کسى عاقل تر از او? چه کسى بهتر از او? یعنى از همه بهتر و برتر بود، آیا مى دانى این امام که در نزد تو از همه خوبتر و عاقل تر است خودش را براى دین اسلام به کشتن داد? بیا و مسلمان شو. تبسمى کرد و گفت: حالا این یک امر دیگرى است. آن واعظ این مطلب را، پیش از سى سال قبل، ایامى که ساکن کربلا بود نقل مى کرد و بعد گفت: امام حسین علیه السلام در دنیا سکه اى زده است که خدا نزده. شخصى کافر است و خدا را قبول ندارد اما شاعر سیدالشهداء علیه السلام است. این مطلب را آن واعظ بیان کرد. من هم بر این سخن او اضافه کردم و به ایشان گفتم: آن سکه را هم خدا براى امام حسین علیه السلام زده است. خدا در دنیا براى آن حضرت، سکه اى زده که نه تنها براى جدِّ وپدر ومادر آن حضرت نزده بلکه براى ذات مقدس خود هم چنین سکه اى را ضرب نکرده است.
تسلّى حضرت زینب علیها السلام به امام سجاد (علیه السلام)
یک مطلبى است که شما شنیده اید، اهل منبر وکتاب هستید. ما کتابى داریم که بعضى از علماى شیعه در گذشته و حال معتقدند این کتاب، از تمام کتابهاى شیعه صحیح تر است. نام کتاب: «کامل الزیارات» است و از اعتبار بسیار فراوانى برخوردار مى باشد. آنچه برایتان نقل مى کنم در این کتاب، ضمنِ حدیثى روایت شده: روز یازدهم محرم -فرداى روز عاشورا- وقتى که خواستند اسیران اهل بیت علیهم السلام را از کربلا به کوفه ببرند، آنان را از میان کشته ها و شهداء عبور دادند. اسیران آل محمد صلى الله علیه وآله خودشان را از روى مرکبها پایین مى انداختند وبدن هاى عزیزان خود را در آغوش مى گرفتند. در میان آنان مردى جز امام زین العابدین علیه السلام به چشم نمى خورد؛ وقتى آن حضرت جسد مطهر پدر غریبش، کشته عموى نازنینش و فرزندان عزیزانش را مشاهده مى کرد، نمى توانست خود را روى بدن عزیزانش بیندازد چرا که دست و پاهاى حضرت را بسته بودند، لذا حالت شدیدى از حزن واندوه ایشان را فرا گرفته بود به طورى که بر جان امام علیه السلام ترسیده شد. در چنین وضعى ناگهان حضرت زینب صلوات الله علیها متوجه حال سیدالساجدین علیه السلام شدند و نزد حضرت آمدند و براى ایشان حدیثى را یاد آورى نمودند که کم وبیش آن را شنیده اید. در یک چنین لحظه اى که بدن مطهر سیدالشهداء علیه السلام روىِ خاک صحرا افتاده؛ حضرت زینب صلوات الله علیها از مادر بزرگوارشان دختر رسول خدا صلى الله علیه وآله و از پدر گرامى شان امیرالمؤمنین علیه السلام به نقل از پیامبر خدا صلى الله علیه وآله این حدیث را راجع به آقا امام حسین علیه السلام بیان کردند. البته پیغمبر صلى الله علیه وآله بیش از نیم قرن قبل از شهادت آن حضرت در کربلا در رابطه با وقایع عاشورا و جریانات بعد از آن، این فرمایشات را بیان فرموده بودند.
حضرت زینب صلوات الله علیها در یک موقف بسیار سخت، حدیث رسول خدا صلى الله علیه وآله را روایت مى کنند که حدیث مفصلى است ومن یک جمله از آن را نقل مى کنم. شما اصحاب هیئات هستید وآن را شنیده ومى دانید اما دقت و تأمل بیشترى کنید. حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند:« یک عده اى بعدها مى آیند ...»؛ در آن جماعت شما هم عضو هستید، انسان بداند اسمش در چه جاهائى آمده، اسامى فرد فرد شما در این حدیث ذکر نشده ولى ماوراى این حدیث در اقبالهایتان و پرونده هایتان اسمتان آمده و الا در چنین مجلسى اجتماع نمى کردید. در خیمه سیدالشهداء علیه السلام با دل و جان نمى رفتید. مشکلات خود را رها نمى کردید تا به مجالس آن حضرت بروید.
فرمودند: عده اى در آینده مى آیند، «ینصبون لهذا الطف عَلَما». «براى این کربلا پرچم نصب مى کنند» نفرمودند: ینصبون فیها علما «در کربلا پرچم نصب مى کنند» هر لغت و یا حرف از فرمایشات معصومین علیهم السلام داراى فضیلت است. یعنى در هر جا که براى کربلا عزادارى انجام دهید نه فقط در کربلا. چه چیز نصب مى کنند? در فرمایشات پیامبر خدا صلى الله علیه وآله آمده: «علماً»، آنچه از عَلَم نزد ما متعارف مى باشد غیر از آن معنائى است که در لغت عرب وجود دارد. عَلَم در لغت عرب یعنى علامت. یکى از اسماء کوه را عَلَم مى گویند. علامت از دور نمایان است. آتشى که در شب روى بلندى روشن مى کنند آن را علم مى گویند، چون از دور مشاهده مى شود. این علم هاى عزادارى که به آن علم گفته مى شود از همان گرفته شده چون قابل مشاهده و علامت است اما این به تنهائى معناى آن نیست یعنى فقط (علامت شما) مراد نیست. بلکه در هر جائى از این کره زمین که مجلس عزا برپا کنید از مصادیق همان علم است. اگر براى امام حسین علیه السلام اطعام کنید این همان علم است. اگر هیئت دار باشید جزو معناى عَلَم محسوب مى شود و خلاصه به هر طریقى که عز